حسین طهرانی شهروند ۷۵ ساله محله کوثر است که کودکی خود را در محله سراب گذرانده و در میان کوچهپسکوچههای این محله پا به توپ شده است. او افتخارات زیادی را در کارنامه ورزشی خود ثبت کرده که گذاشتن سنگ نخستینِ بنای داوری استان یکی از آنهاست.
همین تلاشها هم سبب شده تا داوری استان خراسان تا به امروز در کشور حرف اول را بزند و به عنوان مهد پرورش داوران برتر بینالمللی مطرح شود. گزارش پیشرو روایت او از سالها بودن در مربع سبز است.
سراب را با تیم محلی «نبرد» به خاطر دارد و در ورزشگاه سعدآباد نخستین بازیهای باشگاهیاش را پشت سرگذاشته است؛ پس از رسیدن به اوج و درخشش در عرصه فوتبال در سال ۴۶ جذب تیم ملی میشود، اما به دلیل هزینههای بالای اقامت، خرید لباس و دیگر وسایل مورد نیاز که تقبل آنها در آن زمان به عهده خود بازیکنان بوده، از حضور در اردوی تمرینات تیم ملی سر باز میزند.
سال۵۱ دست تقدیر، معلمی ورزش را برایش رقم میزند و همین باعث میشود تا در دورههای آموزشی معلمی پایش به دایره داوری فوتبال باز شود. حسین طهرانیِ جوان آن روزها با استعدادی که در داوری از خود نشان میدهد از سال ۶۴ تا ۷۳ به عنوان نخستین داور بینالمللی فوتبال خراسان معرفی میشود و نامش در گروه ۷ نفره داوران انتخابی بینالمللیِ کشور قرار میگیرد.
خودش حرف را میبرد به سال ۱۳۴۶ تا بگوید: «همراه حاج مهدی قیاسی، احمد پروانه و پرویز تجلی برای تیم ملی کشور انتخاب شدیم، اما در تمرینات نام ما را خط زدند فقط به این دلیل که ما شهرستانی بودیم و فدراسیون فوتبال امکانات، پول و مکان مشخصی برای اقامت ما نداشت.»
فوتبال شاید این روزها به عنوان یک تجارت ورزشی شناخته میشود، اما در دوره جوانی من یک عشق تلقی میشد. عشقی که ریشه در بازیهای گلکوچک کوچهپسکوچههای محله قدیمِ زندگیام، سراب داشت. خاطرم هست تنها زمین ورزشی محلهمان زمین سعدآباد بود که امکانات درستی برای بازی حرفهای نداشت و همین مهم هم سبب شد تا برای مدتی چشم ببندم روی تمام علایقم که در یک کلمه خلاصه میشد و آن هم فوتبال بود.
کودکیهایم را در خیابانهای خاکی محلهمان با استاد مهدی قیاسی که بعدها مربیام شد، جهانگیر قوچاننژاد، محمد جاهدی، ایرج مخته باز، کیوان اعتمادی، نهاوندی و بیهقی در تیم محلی «نبرد» همبازی بودم.
نوجوانی را در نخستین باشگاه ورزشی شهر که دیهم نام داشت توپ زدم؛ آن روزها دیهم تیم دوم تاج یا همان استقلال امروزی بود. بعد از آن هم علاقه به فوتبال پلهپله مرا پیش برد تا زمین چمن تیم دارایی را هم تجربه کنم. در دوران دبیرستان بود که به عضویت تیم منتخب استان درآمدم. کسب مقامهای متعدد در دبیرستان فیوضات و همچنین کسب مقامهایی در مسابقات میان آموزشگاههای کشور از جمله موفقیتهایی بود که توی این دوره به دست آوردم.
اما از آنجا که کمبود امکانات آن زمان برای فوتبالیستها، میطلبید یک فوتبالیست تا ابتداییترین نیازهای ورزشیاش مانند لباس، توپ و دیگر وسایل مورد نیاز را خودش تهیه کند؛ باعث شد تا نتوانم راهی را که تا بیست سالگیام طی کرده بودم، ادامه دهم و دست از فوتبال کشیدم؛ ولی این پایان راه نبود؛ ورودم به عرصه آموزشوپرورش باعنوان معلم ورزش بهانهای برای جان گرفتن دوباره این علاقه در من شد.
آن زمان معلمهای فوتبال در دوره آموزش کاردانی، دوره کلاسهای داوری فوتبال را نیز میگذراندند؛ همان دوره سبب شد من متوجه شوم داوری میتواند ادامه راه من در فوتبال باشد و این بهانهای شد که مرا به مربع سبز بازگرداند.
از سال١٣۵١ به داوری فوتبال روی آوردم و از داوری درجه سه بهعنوان کمکداور جام تختجمشید و مسابقات جوانان ایران و خراسان رسیدم به داوری مسابقات بینالمللی. نخستین قضاوتم را در داوری مسابقات آموزشگاههای مشهد سوت زدم. پس از آن دیری نپایید که برای داوری مسابقات کشوری پذیرفته شدم.
پیشرفت در عرصه داوری برای حسین طهرانی بسیار سریع گذشت و آوازه استعدادش در داوری از مرزهای کشور نیز بیرون رفت تا آنجا که نامش به عنوان نخستین داور بینالمللی سر زبانها افتاد؛ مقامی که رسیدن به آن برای بسیاری از فعالان این عرصه تا آن زمان تنها به عنوان یک آرزو باقی مانده بود؛ «در گذشته سهمیه داوری بینالمللی برای هر کشور تنها ۷ نفر بود و کسی که در این وادی انتخاب میشد باید عملکرد متفاوت و برجستهتری نسبت به دیگران میداشت.»
حسین طهرانی آنطور که خودش تعریف میکند، از سال۶۴ تا سال۷۳ را به عنوان داور بینالمللی فعالیت کرده و یکی از مهمترین دیدارهایی که در آن سوت زده، بازی کره شمالی و ایران بوده که در ورزشگاه تختی برگزار شد.
حسین طهرانی در سال آخر فعالیتش به عنوان داور بینالمللی، به دلیل اینکه سنش از ۴۵ سالگی که سن مجاز داوری بود، تجاوز میکرد از این عرصه فاصله گرفته و در ادامه به داوری در کشور پرداخته است: «ما در فوتبال مشهد تحولات خاصی را در این سالها شاهد نبودیم و آنگونه که شایسته نام خراسان است، این استان رشد چندانی نداشته است لیکن در عرصه داوری خراسان در این سالها توانسته ایم به جایگاه واقعی خود برسیم؛ به گونهای که سالهاست داوری خراسان حرف اول را در سطح کشور میزند.»
تعریف میکند که: «در حال حاضر در محلات بالا دستی دیگر فوتبال ساختار محلی گذشته خود را ندارد و در محلههای این سمت شهر اثری از گلکوچک در خیابانها باقی نمانده است. فوتبال باشگاهی شده و از مدارس فوتبال بیشتر از زمین خاکی محله استقبال میشود، اما گمانم در حاشیه شهر هنوز هم بتوان عشق به گلکوچکهای محلی زمان ما را با گشتی در کوچهپسکوچهها دید و دلی در هوای آن دوران تازه کرد.»
خاطرم هست در بین داوران بینالمللی هر سال رسمی بود که هنوز هم هست و آن گرفتن تست آمادگی جسمانی از داوران بود؛ هر سال که قرار بود برای قضاوت بازیهای بینالمللی برویم از همه داوران تست آمادگی جسمانی میگرفتند و زمانی که نوبت به من میرسید، همیشه مقام اول را کسب میکردم.
آنطور که مسئولان برگزارکننده میگفتند نتایج تست تو مانند نتایج تست کسی است که سالها دوومیدانی کار کرده است؛ این در حالی بود که من اصلاً از ورزش دوومیدانی خوشم نمیآمد. تکرار این ماجرا باعث شد تلاش کنم دید بهتری به دوومیدانی داشته باشم؛ برای همین دویدن را شروع کردم و این روزها اُنس عجیبی هم به این رشته دارم.
بازی میان ایران و کره شمالی آخرین بازی بود که در دوران فعالیتم به عنوان داور بینالمللی سوت زدم. پسرم با عشق و علاقه خاصی بازیها را دنبال میکرد و همان دوران هم بود که موفق به کسب درجه دو بینالمللی شده بود.
تصمیم گرفتم برای تشویق او هم که شده قضاوت ده دقیقه آخر بازی را به او بسپارم. به جای من در جایگاه قضاوت فوتبال ایستاد و تا دقیقه ۹۰ را داور بود، اما بعدها به خاطر ناملایماتی که همیشه در عرصه ورزش حرفهای وجود دارد، از داوری فوتبال کنارهگیری کرد و این برای من همیشه به عنوان یک خاطره تلخ باقی ماند.
خانواده استاد طهرانی هر یک دستی در ورزش دارند؛ عروس خانواده در رشته والیبال و بسکتبال فعالیت دارد و استاد دانشگاه نیز هست و سرپرستی تیم دانشگاه را نیز به عهده دارد. دختر آقای طهرانی نیز در ورزشهای همگانی بسیار فعال است و پسر ایشان نیز پیشینه ورزشی خوبی در عرصه داوری بینالمللی فوتبال دارد.
اما از همه اینها که بگذریم، حسین طهرانی که این روزها استادی را در ابتدای نامش دارد، با وجود کهولت سن هنوز هم دست از ورزش کردن برنداشته و این یعنی اینکه اگر طلوع هر آفتاب، سری به پارک ملت مشهد بزنید، او را در صف ورزش صبحگاهی میبینید که شانه به شانه دیگر هم سن و سالانش مشغول نرمش است، با این تفاوت که با تمام نامآشناییاش در ورزش بینالمللی در میان مردم شهر همچنان گمنام باقی مانده است.
جای گلایه دارد کسی را که عنوانِ نخستین داور بینالمللی خراسان را یدک میکشد، حتی همسایههای دیوار به دیوار منزلش نشناسند؛ خودش در این باره میگوید: «حتی همسایههایم مرا نمیشناسند و با نامم و کارهایی که انجام دادهام آشنا نیستند؛ البته این مسئله تنها در مورد من صدق نمیکنند و ما پیشکسوتان بسیاری را داریم که پس از سالها افتخارآفرینی، از یاد و خاطرات شهروندان محله و شهرشان رفتهاند و کسی دیگر با نام آنان آشنا نیست.»
نصب مدال افتخار بر سر در منزل، شاید سبب شود که همسایهها بدانند چه دُر گرانمایهای در همسایگی آنها زندگی میکند. این سطر را بگذارید کنار این توضیح که شاید بیش از ۲۰ نفر از داوران مطرح خراسانی مانند آقایان ترکی، سخندان و دیگر بزرگان و پیشکسوتان عرصه ورزش خراسان چندی پیش گردهم آمده بودند تا در رونمایی از پلاک افتخاری که بر سردر منزل استاد طهرانی در خیابان شهید باهنر نصب شد، حضور داشته باشند. رسمی ماندگار که به پاسداشت سالها رنج و زحمت بزرگان شهر انجام میگیرد.
در این میانه عباس دهقانی از فعالیتهایی که در این سالها در اداره ورزش همگانی شهرداری مشهد به منظور پاسداشت پیشکسوتان انجام میشود، چنین میگوید: «علاوه بر نصب پلاک افتخار بر سر در منازل بزرگان ورزشی، تهیه کتاب خاطرات پیشکسوتان و خاطرات و تجربیات آنها که تاکنون پنج نوبت به چاپ رسیده، راهاندازی خانه پیشکسوتان شهرداری در بوستان ملت به عنوان یک پاتوق برای برنامهریزی و دور هم بودن پیشکسوتان و بهرهمندی از نظرات ارزشمند آنها از اقدامات دیگر ما برای پاسداشت مقام پیشکسوتان است.»
این مسئول درباره استاد طهرانی میگوید: «نشان افتخار مختص پیشکسوتانی است که فعالیتهای فوق برنامهای داشتهاند و استاد طهرانی به عنوان نخستین داوربینالمللی خراسان که خشت نخست این بنا را بنیان نهاده، شایسته این نشان است.»
عباس دهقان در پایان با اشاره به اینکه استاد طهرانی در حال حاضر نیز ورزش و حتی فوتبال را رها نکرده است، میگوید: «از آنجا که این چهره ورزشی علاوه بر افتخارات بیشماری که در جوانی کسب کرده، در این دوران هم با وجود کهولت سن، ورزش روزانهاش را از یاد نبرده است، قابلیت این را دارد که به عنوان یک الگو هم برای نسل جوان و هم سن و سالان خود معرفی شود.»